محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

راه افتادن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام پسرک گلم دو سه روزی هست که خیلی بهتر شدی هم زخم دستت  هم اینکه اذیتهات کمتر شده البته شایدم صبر من زیاد شده امروز که 16 مهر بود من و شما خونه تنها بودیم  داشتم شامتو آماده میکردم شما کنار ظرفشویی بودی گفتم محمدپارسا بیا اینجا در کمال ناباوری دیدم از کنار کابینت ظرفشویی تا یخچال 8-7 قدم برداشتی اومدی  کمی ایستادی بعد هم نشستی اینکه میگم در کمال ناباوری واقعا راست میگم از تعجب زبونم بند اومده بود کلی ذوق کردم و قربون صدقه ات رفتم وای خدایا یعنی میشه که به همین زودیها راه رفتن تورو ببینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
17 مهر 1392

چند تا عکس از تو

سلام پسرک نازم مامان جونم ، چند وقتی بود که وبلاگت و آپدیت نکرده بودم چون یه جورایی سرم شلوغ بود من و شما بابایی و تنها گذاشتیم و با مامان جونی و باباجون و خاله جون کوچیکه رفتیم شمال خیلی خوش گذشت مخصوصا وقتی شما رو بردم توی دریا و کلی ذوق کرده بودی امروز برات چند تا عکس میذارم تا بعدا ببینی   اینجا خودت به تنهایی ایستادی اینجا کنجکاویت گل کرده و اومدی بالای صندلی تا ببینی روی میز چی هست اینجا هم روزیه که از شمال برگشتیم و باباجون به مناسبت روز دختر {تولد حضرت معصومه(س)} ما و خاله جون بزرگه رو مهمان کردن و به همراهشون رفتیم گردش در آخر هم باباجون به من و خاله جون بزرگه و خاله جو...
18 شهريور 1392

ایستادن محمد پارسا

سلام عزیز دل مامان و بابا گلم امروز جمعه بود و شما از ظهر مهمون مامان جون و باباجون بودی و به خواسته باباجون رفته بودی اونجا تا بازهم آموزش ببینی آخه کوچیکتر که بودی باباجون با تلاش روزانه به شما چهار دست و پا رفتن و یاد داد و امروز هم تصمیم گرفتن که بهت ایستادن و یاد بدن از دیشب ماشالا کمی ایستادی و حتی در همون حالت برمیگشتی به سمت بابایی و میخندیدی امروز هم گویا گل کاشتی و در اولین روز تمرینت خوب رو سفید شدی و کلی ایستادی  از باباجون هم ممنونم که اینقدر به فکر نوه کوچولوش هست   ...
25 مرداد 1392

نی نی ایستاد

گل پسرم امروز تونست بایسته     اول نزدیک مبل شد و کمی دستشو تکیه داد بعد هم روی دوتا پاهاش نشست و بعد پاهاشو بلند کرد و بالاخره ایستاد ( ماه و روزگی ) ...
19 اسفند 1391
1