محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

الهی دورت بگردم

سلام گل پسر نازم پسرم دیروز برای واکسن 18 ماهگیت رفتیم شما کلی اذیت شدی و کلی هم گریه کردی الهی دورت بگردم عزیزم اصلا دوست ندارم اشکتو ببینم ولی خوب گلم این واکسن ها برای سلامتیت لازمه وزنت 11.100 بود و قدت 85  همه چیز نرمال و خوب بود تا ظهر خیلی بیتابی نمیکردی ولی از عصر هر چه به طرف شب نزدیک تر میشدیم شما بی حال تر میشدی خیلی اذیت شدی گلم تب شدید داشتی و گریه میکردی ساعت 3 نیمه شب هم بخاطر تب پاشویه ات کردم خیلی بهتر شدی ولی دل مامانی خیلی گرفت که دید گل پسر نازش حال نداره الان شکر خدا خیلی بهتری و داری با بابا بازی میکنی امیدوارم همیشه سرحال و شاد باشی گلم ...
5 اسفند 1392

محمد پارسا مریض شده

سلام پسر گلم چند روزی هست که اصلا حالت خوب نیست از مسافرت که برگشتیم خوب بودی ولی بعد از مهمونی خونه مامان جون انگار که چشم خوردی از اون شب بد جور مریض شدی و دائم گریه میکنی      دیروز با بابا بردیمت دکتر و خانم دکتر گفت که انشالا زود خوب میشی راستی وزنت  8.640 و قدت هم 76 بود انشالا که خوب خوب بشی هر چه زودتر چون من دیگه طاقت گریه هات و سختی تو رو ندارم   ...
7 آبان 1392

این روزهای محمد پارسا

سلام محمد پارسا جان در این چند وقت که وبلاگشو آپ نکردم کمی مریض بود و حال نداشت و به همین علت من هم سرگرم اون بودم تا زودتر خوب بشه     در این چند وقت اتفاق خاصی نیفتاده فقط اینکه 1) لثه های محمد پارسا ورم کرده که احتمالا در آینده ای نزدیک مرواریدهای قشنگی توی صدف کوچولوش پیدا میشه 2) وقتی باهاش بازی میکنیم ابروهاشو بالا میندازه که یعنی مثلا داره از کار ما تعجب میکنه 3) بابای محمد پارسا که داشت باهاش بازی میکرد سرشو از زیر روروئک پایین برد و باهاش دالی کرد حالا محمد پارسا دائم میره سراغ روروئکش و روی اون می ایسته و سرشو داخل میکنه تا باهاش دالی کنیم ...
10 شهريور 1392

زردی محمد پارسا

محمد پارسای گلم فقط 2 روزش بود که زردی شدیدی گرفت و ما مجبور شدیم اونو در بیمارستان بستری کنیم پسر کوچولوی نازم خیلی اذیت شد چون نه تنها زردی داشت بلکه تب هم داشت و باید سرم هم میزد بچه ام خیلی درد کشید و گریه کرد چون رگش پیدا نمیشد و کلی سوزن سوزن شد در آخر بعد از 1.5 روز بستری شدن شکر خدا مرخص شد    ...
26 فروردين 1392
1