سلام پسرک گلم 10 مهر ماه 1392 تصمیم گرفتیم با آقا جون و مامان جون دوتا عمه جونا و همسران و بچه هاشون بریم اصفهان سفر خوبی بود گلم اول از همه اینکه راه و اشتباه رفتیم و 100 کیلومتر راه دور شد بد نبود و خوش گذشت دوم اینکه شما شبها طبق معمول کلی گریه میکردی و میخوابیدی سوم اینکه شب آخر به علت سهل انگاری من و شیطنت و تیز بودن شما دستت زخم شد الهی برات بمیرم خیلی درد داشتی ولی الان شکر خدا بهتری راستی شب آخر خونه ی عمو ی مامانی هم رفتیم و بهشون زحمت دادیم اونا خیلی خوشحال شدن که شما رو دیدن حدود 4-3 ماهی بود که ندیده بودنت و شما هم حسابی از خجالتشون در اومدی البته اونجا هم به علت س...