آقا شدی گل پسرم
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به ماه مامان و بابا
پسرک گلم این روزها اینقدر داره زود میگذره که اصلا متوجه گذر زمان نمیشیم
شما اینقدر بزرگ و باهوش و با نمک شدی که خدا میدونه
این روزها تفریحت تاب بازی است یعنی اصلا یه جورایی عاشق تابی
و هرجا میبینی میگی تاب تاب عباسی تاب تاب عباسی
شعر تاب تاب عباسی و عمو زنجیر باف و بلدی و تکرار میکنی
تا مامان جون بهت میگه محمد پارسا بیا برات قصه بگم
میای سرت و میگذاری روی بالش و آروم گوش میدی به قصه
خلاصه که برای خودت مردی شدی گل پسرم
چند شب پیش خونه ی باباجون اینا بودیم
باباجون که از سر کار اومد خونه دراز کشیدن شما براش بالش و پتو آوردی
اینقدر باباجون ذوق کرده بود که شما اینکارو کردی
الهی قربونت بریم
انشالا سایه ی همه ی پدر مادرها بالای سر بچه ها باشه تا ابد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی