محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

تولد

محمد پارسای عزیز ما انگاری که خیلی دوست داشت زود زود به این دنیا قدم بذاره و مارو خوشحال کنه چرا که توی 38 هفتگی و درست 2 هفته قبل از پایان طبیعی زمان بارداری به دنیا اومد   در روز پنج شنبه 2 شهریور 1391 ساعت 12.35 ظهر پسر گل مامان چشم به جهان گشود . وزن کوچولوی ما 3120 و قدش 50 ...
18 مرداد 1392

محمدپارسا و ماشین

سلام عزیز دلم ماه رمضان امسال هم گذشت و عید فطر فرا رسید اما عید فطر امسال زیباتر و با شکوه تر از عید هرسال است چرا که خداوند یکی از فرشتگانش را به من بخشیده عزیز دلم شما تازگی ها عاشق ماشین هات شدی  و دائم باهاشون بازی میکنی و صدای ماشین در میاری اییییممممممممم ایییییییییمممممممممم امممممممممممم امممممممممممم من نمیدونستم که اینقدر عاشقشون هستیکه دوست نداری لحظه ای ازت دور باشن امروز که ا زخواب بلند شدی یکراست رفتی سراغ ماشینهات و شروع به بازی کردی نزدیکای ظهر با هم رفتیم خونه مامان جونی و شما هنوز ماشینهات توی دستای کوچولوت بودن حتی وقتی من میخواستم ازت بگیرمشون نذ...
17 مرداد 1392

توپ و محمد پارسا

سلام عزیزم شما هر روز داری بزرگتر میشی چند هفته قبل باباجون ( بابای مامان ) کیش بودن و برات سوغاتی توپ و لباس آوردن شما خیلی این توپو دوست داری دائم باهاش بازی میکنی و مشغولی تازگی هام قشنگ توپ و پرتاب میکنی و دوباره سراغش میری خلاصه که عالمی داری با این توپ قشنگ ...
16 مرداد 1392

خواب یا بازی

سلام پسر گلم درست 20 روز دیگه تا یکسالگی ات باقی مانده خیلی خوشحالم از اینکه خداوند همچین نعمت خوبی را بهمون عطا کرده این روزا کارات خیلی خوشمزه شده مثلا اینکه دیشب موقع خواب داشتی با سی دی هات بازی میکردی هم خوابت میومد هم دوست داشتی بازی و ادامه بدی برای همین سی دی هاتو گذاشتی بالای سرت و سرتو گذاشتی روی بالش و خوابیدی دوباره چند دقیقه بعد بلند شدی سی دی هاتو گذاشتی زیر بالش و باز هم خوابیدی خلاصه که برنامه ای داشتی برای خودت حدود نیم ساعت داشتی کلنجار میرفتی که سی دی هاتو چکار کنی البته چون نزدیکای سحر بود من نتونستم از این کارات عکسی تهیه کنم ...
13 مرداد 1392

محمد پارسا و خواب و آیینه

سلام پسر نازنینم این روزها ما تا سحر بیداریم و شما هم پا به پای ما بیدار میمونی با این حال انتظار میره که صبح حسابی بخوابی ولی اصلا اینطور نیست ...  شما حدودای 7/5 صبح از خواب بلند میشی و شروع به بازی میکنی چند روز پیش صبح که بیدار شدی یکراست رفتی سراغ آیینه و شروع کردی با خودت حرف زدن انگار تازه آیینه دیده بودی خلاصه که حدود 15 دقیقه با آیینه بازی کردی و اومدی خوابیدی گویا فقط برای همین از خواب بیدار شده بودی ...
11 مرداد 1392

سیزده بدر 1392

       شهریار     هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود            که به بازار تو کاری نگشود از هنرم       سیزده را همه عالم به در امروز از شهر                                         من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم     خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت    شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم &nb...
2 مرداد 1392

پسرم میتونه از پله پایین بیاد

پسر گلم امروز تونست از پله پایین بیاد ابتدا کمی به پله نزدیک میشه و دستشو برای تشخیص عمق پایین میذاره بعد که مطمئن شد اون یکی دستو میذاره پایین و آروم پاهاشو پایین میاره             /       /    در واقع در سن    ماه و       روزگی           ...
2 مرداد 1392

روز مادر مبارک

مادر؛ روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛ چند زمستان برف نشسته است؛ تا من به بهار رسیده ام ...!     ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)، روز مادر و روز زن را به تمام مادرهای مهربون دنیا به خصوص مادر خودم تبریک میگم. (از طرف مامان محمدپارسا به مامان جون محمدپارسا ) ...
2 مرداد 1392