محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

شیرین زبونی های تو

سلام و صد تا سلام به پسر گل مامان و بابا الان دقیقا ۲ سال و ۲۴ روزت هست و دیگه برای خودت مردی شدی هر کاری ماشالا ازت بر میاد و کاری نیست که کم بیاری و انجامش ندی صحبت کردنت هم که به قول باباجون یکدفعه هر چی بلد بودی به زبون آوردی وقتی بهت میگم محمدپارسا بشین میگی بشینتم (یعنی نشستم) هرچیز جالبی که میبینی به ما نشون میدی و با ذوق میگی میبینییییی و تا از ما جواب نگیری ول کن ماجرا نیستی دیگه قشنگ برای خودت شعر هارو زمزمه میکنی سوره توحید هم کم و بیش بلدی و کمی من میخونم و باقی اش و شما  وقتی اذان میگن بهمون میگی نمااااز   نماااااز  پاشو نماز بیخووون از ۱ تا ۱۰ و با کمک بلدی بشماری ...
26 شهريور 1393

فقط 2 ماه تا 2 سالگیت

سلام گل پسری عزیزم مامانی من و ببخش این روزها اصلا دل و دماغ اومدن به نت و گذاشتن مطلب و ندارم عزیز دلم اگر بخوام از حال و احوالت بگم چیزی نمیتونم بگم جز اینکه آقا شدی ماشالا البته برای خودت شیطنت هایی هم داری ولی خوب بچه که بدون شیطنت نمیشه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه کاملا جمله میگی / خواسته هات و بیان میکنی/ بعضی شعرهارو یک بیت من میخونم یک بیت شما خلاصه میگم که برای خودت آقایی شدی 2 روز مونده به ماه رمضان این سومین رمضان هست که ما شما رو داریم انشالا خدا به برکت ماه رمضان نگهدارت باشه عزیزم 2 تا عکس برات میگذارم یکیش مشغول تماشای تلویزیونی اون یکی هم یک روز ر...
5 تير 1393

آقا شدی گل پسرم

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به ماه مامان و بابا پسرک گلم این روزها اینقدر داره زود میگذره که اصلا متوجه گذر زمان نمیشیم شما اینقدر بزرگ و باهوش و با نمک شدی که خدا میدونه این روزها تفریحت تاب بازی است یعنی اصلا یه جورایی عاشق تابی و هرجا میبینی میگی تاب تاب عباسی تاب تاب عباسی شعر تاب تاب عباسی و عمو زنجیر باف و بلدی و تکرار میکنی تا مامان جون بهت میگه محمد پارسا بیا برات قصه بگم میای سرت و میگذاری روی بالش و آروم گوش میدی به قصه خلاصه که برای خودت مردی شدی گل پسرم چند شب پیش خونه ی باباجون اینا بودیم باباجون که از سر کار اومد خونه دراز کشیدن شما براش بالش ...
17 ارديبهشت 1393

اتفاقات این مدت

سلام عزیز دل مامان و بابا سال نو و عید و بهت تبریک میگم پسرکم دلبندم از ابتدای امسال هم شما مریض بودی و هم مامانی برای همین اصلا وقت و حوصله اش و نداشتم که بیام و برات مطلب بگذارم ببخشید گل پسرم عید امسال روی هم رفته خوب بود جایی نرفتیم ولی بهمون در کنار هم خوش گذشت روز به روز بزرگتر شدی و کارهای جدیدی انجام میدی کلمات آناناس و عدسی و سبزی و سبز و کلی کلمه دیگه رو قشنگ تلفظ میکنی دهمین و یازدهمین دندونت هم بیرون زد مبارکت باشه انشالا به زودی عکسایی که در سال جدید گرفتی و برات میگذارم ...
9 ارديبهشت 1393

دوازدهمین مرواریدت مبارک

سلام پسرک گل مامان و بابا دوازدهمین دندونت هم بالاخره بیرون زد البته چند روزی میشه که این اتفاق افتاده ولی من وقت نکردم بیام و برات بنویسمش مبارکت باشه عزیزم ماشالا هزار ماشالا هم خیلی عاقل شدی  هم خیلی خیلی خیلی شیطون و بازیگوش خدا حفظت بکنه عزیز دلمون ...
9 ارديبهشت 1393

بابا..................بابا

سلام پسر عزیز دل مامان و بابا روز به روز داریم به سال جدید نزدیک میشیم ولی من هنوز نتونستم کارهام و انجام بدم پسر گلم شما چند وقتیه که وقتی ماشینهای شبیه ماشینمون و میبینی داد میزنی بابا     بابا اینقدر این کار برامون جالبه مخصوصا که توی ماشین که هستیم دائم سرت و میچرخونی و به دنبال ماشین میگردی توی کوچه ها هم نگاه میکنی و تا میبینی شروع میکنی با انگشت اشاره میکنی و میگی بابا    بابا الهی قربون دقت و هوشت بریم ما ...
21 اسفند 1392

باز هم دندون جدید مبارک گل پسر ماهممممممممممممممممم

سلام عزیز دلم باز هم شما همراه بابایی پایین تشریف دارید و من میتونم بیام نت نهمین دندونت هم به سلامتی و با سختی و هزار مشقت بیرون زد مبارکت باشه عزیز دلم خیلی برای این دندون اذیت شدی هنوز هم خوب خوب نشدی و مریضی گلم امیدوارم زود¸ زود¸ زود ، خوب¸ خوب¸ خوب بشی ...
9 اسفند 1392

نقیییییییییییییییییییییییییییی!!!

سلام عزیز دلم گفته بودم برات که به سریال پایتخت علاقه زیادی داری یادته؟ چند روز قبل توی تلویزیون علیرضا خمسه را نشان داد با یک گریم کاملا متفاوت نسبت به بابا پنجعلی در سریال پایتخت شما تا آقای خمسه رو دیدی اشاره کردی بهش و تند تند گفتی نقییییییی نقیییییییی الهی فدای تو بشم من که اینقدر دقت داری ...
5 اسفند 1392

18 ماهگیت مبارک

سلام و صد سلام به آقا پسر مامان بالاخره یک سال و نیمه شدی هورا هورا ماشالا اینقدر بزرگ و عاقل شدی که خدا میدونه الهی دورت بگردم امروز رفتیم سنجش شنوایی و بینایی وشکر خدا همه چیز خوب بود فردا هم باید بریم واکسن 18 ماهگیت و بزنیم امیدوارم خیلی اذیت نشی پسرک عزیزم ...
3 اسفند 1392