محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

دوازدهمین مرواریدت مبارک

سلام پسرک گل مامان و بابا دوازدهمین دندونت هم بالاخره بیرون زد البته چند روزی میشه که این اتفاق افتاده ولی من وقت نکردم بیام و برات بنویسمش مبارکت باشه عزیزم ماشالا هزار ماشالا هم خیلی عاقل شدی  هم خیلی خیلی خیلی شیطون و بازیگوش خدا حفظت بکنه عزیز دلمون ...
9 ارديبهشت 1393

از دیوار راست بالا رفتن یعنی این !!!!!!!

سلام عزیز دل مامان و بابا پسرم بزرگ و بزرگ تر میشی و شیرین زبون تر و شیطون تر الان دیگه تقریبا خیلی قشنگ صحبت میکنی و منظورت و به همه میفهمونی اینکه میگم از دیوار راست بالا میری یکم زیاده ولی واقعا یه جورایی همینطوره از ماشین لباسشویی ، کابینت ، یخچال ، کمد و خلاصه هر چیزی که بشه فکرشو کرد اینجا داری از ماشین لباسشوی بالا میری تا دستمال رو برداری   ...
1 ارديبهشت 1393

روز مادر و روز زن مبارک

مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر ، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است.   مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای...
30 فروردين 1393

موتور سواری

سلاااااااااااااااااااااااام پسر گل پسرم مامان جون توی سیسمونیت زحمت کشیدن و یک موتور شارژی برات خریدن شما همیشه به اون موتور نگاه میکردی و کلی دوست داشتی تا باهاش بازی کنی ولی خوب هنوز کوچیک بودی و نمیشد تا اینکه امسال برات آوردم پایین و کلی ذوق کردی و باهاش بازی کردی ...
30 فروردين 1393

عید امسال و سیزده بدر

سلام پسر گل مامانی ببخشید یک ماه از سال جدید میگذره و من تازه امروز وقت کردم وبلاگت و آپدیت کنم همونطور که توی پست قبل گفتم امسال روی هم رفته سال خوبی رو آغاز کردیم البته جدا از بیماری من و شما توی عید کلی مهمونی رفتیم و شما شیرین زبونی کردی روز سیزده بدر هم با مامان جون و باباجون و خاله جون کوچیکه و خاله جون بزرگه و شوهر خاله جون رفتیم بیرون و شما کلی بازی کردی شما داشتی با توپت بازی میکردی که نگاهت به توپ یه آقا پسر افتاد و خلاصه کلی رفتی خودت و پیششون لوس کردی و اونا هم توپشون و دادن به شما اونجا یه خانومی حلوا درست کرده بود و تعارف کرد و شما دولوپی حلوا رو خوردی باور نداری عکس و نگاه کن ...
30 فروردين 1393

تقویم 1393

سلام پسرک شیطون ما برای امسال تقویم 1393 را با چند تا از عکسای شما آماده کردم و به باباجون اینا و خاله جونا و آقاجون اینا و عمه جونا هدیه دادیم امیدوارم وقتی بزرگ شدی خوشت بیاد   ...
1 فروردين 1393

دومین بهار زندگیت مبارک

  سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد. برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما… یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند و دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند نه آن گونه که می خواهم باشند پسرک دلبندمان محمد پارسای عزیز تر از جان دومین نوروز و بهار زندگیت بر تو صد ها هزار مرتبه مبارک باد     ...
1 فروردين 1393

بانمک دوستداشتنیییییییییییی

سلام پسر ماهم تا چند روز دیگه سال نو میاد و شما دومین بهار زندگیت و پیش رو داری پسرم 28 بهمن تولد باباجون و خاله جون کوچیکه بود گویا توی این تولد شما خیلی بهت خوش گذشته حالا هم هر وقت عکس باباجون یا خودشون و میبینی و یا حتی ماشینشونو میبینی داد میزنی تبلد(taballod)=(تولد) با یک آهنگ خاصی هم میگی که کلی شیرین تر میکنه این کلمه رو الهی همیشه زنده باشی و لبخند به لبت باشه ...
24 اسفند 1392