محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

بازی

سلام محمد پارسای گلم صدای خنده ی تو قشنگ ترین صدا برای من توی این دنیا است امیدوارم مامانی همیشه لبت به خنده باز بشه و خنده از روی لبهای نازت جدا نشه انشالا که هیچوقت غمگین نباشی و غم توی دلت و نگیره حتی بغض هم نکنی که اون موقع که تو بغض داری انگار دنیا روی سرم خراب شده  دوست دارم مامانی و اینهم خنده از ته دل که تبدیل به جیغ شد   ...
25 بهمن 1392

پسرک نمازخوان

سلام گل مامانی ماشلا اینقدر شیطون شدی که خدا میدونه این شیطنتت وقتی ما میخوایم نماز بخونیم صد چندان میشه  میای زیر چادر - مهر و برمیداری - غذا میخوای و دائم میگی به - بوسمون میکنی خلاصه خودت هم خوب نماز میخونی الان دیگه چند وقتی میشه که وقتی میخوایم نماز بخونیم برای شما هم مهر میگذاریم تا مثلا نماز بخونی   آماده شدن جهت نماز نماز خواندن بوس کردن مهر بعد از نماز   ...
25 بهمن 1392

پا توی کفش بزرگتر نکن پسرم!!!!!!

سلام عزیزتر از جونم سلام پاره ی تنم چند روز قبل حدودای غروب بود که داشتیم با هم بازی میکردیم و شما رفتی سراغ کفشایی که دوره ی دانشجوییم برای بیمارستان خریده بودم (کفشها کاملا تمیز بودا ) خلاصه با کلی زحمت کفشهارو پا کردی و شروع به راه رفتن کردی و دائم هم زمین میخوردی ولی اینقدر ذوق کرده بودی که غیر قابل وصفه خلاصه اینم از تفریحات سالم شما    ...
25 بهمن 1392

رحمت الهی..... برف

سلام گل پسرم بازم الان خوابی که من میتونم بشینم پای کامپیوتر هفته ی قبل که برف بارید کلی ذوق کردم که میتونی برف بازی کنی ولی گویا شما اصلا از برف خوشت نیومد همراه بابایی و مامان جونی و خاله جونا و شوهر خاله جون بزرگه رفتیم برف بازی و کلی هم خوش گذشت   ...
23 بهمن 1392

بامزه ی من

سلام پسر نازم این روزها ماشالا چشم نخوری ایشالا خیلی حرف گوش کن شدی روزها با هم بازی میکنیم به محض اینکه تلفن زنگ میزنه از جات میپری و میگی بابا بابا دیگه کارم دراومده یا ما به بابا زنگ میزنیم و شما باهاش میحرفی  یا بابایی زنگ میزنه خونه و باز هم شما باهاش میحرفی پریروز داشتیم بازی میکردیم شما آروم یه نگاه اینور یه نگاه اونور کردی و یکی از حیووناتو گذاشتی زیر پات و باز هم نگاه این طرف و اون طرف کردی و یکدفعه با کلی ذوق پاتو بلند کردی و داد زدی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه ( یعنی مثلا این گم شده بود شما پیداش کردی) در اون لحظه تو من   یه چیز دیگه هم که فراموش کردم ب...
17 بهمن 1392

ماشالا ماشالا بهش بگید ماشالا

سلااااااااااااااااااام و صد سلام گرم توی این شبهای سرد زمستون به تو گل پسر ماهمون پسرک نازم این روزها دائم شاهد باریدن برف هستیم البته شما خیلی سر در نمیاری و فقط وقتی یه کوچولو برف میذارم توی دستای گرمت میگی داخ البته به نظرم منظورت از داخ به جای داغ سرده این روزها پست هایی با نام کلمات جدیدت زیاد شده برای همین گفتم برای این پست که میخوام کلمات جدیدت و بگم یه نام دیگه بذارم حالا بریم سر اصل مطلب ( آخیییییییییییی یه روز میشه که میریم برات خواستگاری و این جمله رو من به عنوان مادر شوهر یا بابایی به عنوان پدرشوهر میگیم!!!!!!!!!!! البته الان برای این حرفا خیلی زوده پسرم شما باید بزرگ بشی بری ...
17 بهمن 1392

بزرگ شدی وروجک من

سلام گل پسر ماه و خوشگلم ماشالا این روزها اینقدر وروجک و شیطون بلا شدی که فقط خودت و خدا میدونید دیگه اگه بخواهیم مهمونی بریم یه جورایی من عزا میگیریم که اون چند ساعت چه طور قراره بگذره ولی اشکال نداره گلم بالاخره این روزها هم تموم میشه مثل شیطنت های ما پدر مادرها که تموم شد پریروز از خواب که بیدار شدی با یک لحن خاصی صدام کردی مامااااااااان مامااااااااان من هم بهت سلام کردم و شما شروع به نوازش صورت من کردی میگفتی ناسی ناسی ناسی الهی قربونت برم من چند روزه کلمات جدیدی میگی موس = موز                  دیب  = سیب &nb...
5 بهمن 1392

17 ماهگیت مبارک گل من

سلااااااااااااااااااااااااااااااام پسرک ناز مامان و بابا  عزیز دلم امروز 2 بهمن 1392 شما یک ماه بزرگتر شدی و 17 ماهت شد  الهی دورت بگردم این روزها چند تا کلمه ی جدید یاد گرفتی آبجی = آبجی ( خواهر )      عمم جی = عمه جون      ماماج جی = مامان جون باسسس = باشه           آبال لا = ابالفضل ( حضرت ابالفضل که توی نوحه شنیدی ) مامان و بابا به قربونت برن ایشالا ...
2 بهمن 1392

گل پسر من دندون جدیدت مبارک

سلام پسر ماهم  این چند روز اخیر خیلی بیتابی و گریه میکردی تا اینکه امروز 30دی 1392 وقتی داشتی قهقهه میزدی و ما کلی ذوق میکردیم دیدم که بلههههههههه هفتمین دندون شما هم بالاخره نمایان شد مبارکت باشه عزیز دلم راستی امروز کوچولوی خاله ی مامان هم بدنیا اومد و ما کلی خوشحال شدیم   ...
30 دی 1392